عکس کیک شربتی
سـتارهـ
۱۹
۲۸۱

کیک شربتی

۱۷ مرداد ۰۲
نوشته بود؛
داشتیم دست تو دست با هم قدم میزدیم ک ی کافه دیدیم
ی تابلوی کوچیک کنار درش بود ک روش نوشته بود؛
-اگر روزی دو نفره ب این کافه آمدید، از آن ب بعد از پذیرفتن هر کدامتان با فرد دیگر یا تنها معذوریم《عمو کافه چی》
دستم رو محکم تر گرفت و گفت؛
-بریم ی قهوه بخوریم ما ک قراره همیشه با هم بیایم اینجا :)
نشستیم دنج ترین گوشه کافه بگو بخند کردیم :)
چند مدتی بود تو اون کافه رفت آمد میکردیم
ی روز صاحب کافه گفت؛
-ازتون عکس بگیرم بزارم گوشه کافه ب عنوان پایدار ترین آدمای این کافه؟
قبول کردیم =)
الان از اون روز ی سال میگذره و من تنهایی نشستم رو صندلی همیشگی و خیره شدم ب عکسمون، ب لبخندش :)
اون رفت و من حالا تنها میام کافه :)
عمو کافه چی هم ازم معذور نیس چون میدونه فقط بخاطر اون و عکسش میام کافه =)
...